۱۳۸۹ بهمن ۵, سه‌شنبه

آقای همه فن حریف!

برای اولین بار بعد از شاید ده دوازده سال،دست کش بوکس دستم کردم و رفتم داخل رینگ مبارزه!...
این روزها شرایطی پیش اومده که یه روز در میون(به شرطی که ماموریت نباشم)با استادم می رم پارک و باشگاه و تمرین می کنم...استادم خیلی روی تمرینات باشگاه تاکید داره و خب چون امکانات اونجا نسبت به پارک به مراتب بهتره،طبعا آدم دلش می خواد بره ولی امیدوارم این زمینه ای برای تعطیل شدن تمریناتمون توی پارک نباشه...شخصا به تمرین در طبیعت عادت کردم و با هیچ چیز و هیچ امکاناتی عوضش نمی کنم!....می گفتم،خلاصه رفتیم توی رینگ و با یکی از پسرا که در مسابقات نوجوانان اخیر در گرجستان مقام آورده بود مبارزه کردم...بله می دونم که می گید خرس گنده رفتی با یکی نصف خودت مسابقه دادی ولی تنها حسنش این بود که جلوش اعتماد به نفس داشتم وگرنه طرف جلوم اصلا کم نمی ذاشت و دو سه باری قشنگ دستکشش اومد توی صورتم!...روی هم رفته مبارزه خوبی بود،دو راند جنگیدیم و حسابی همدیگه رو کرک و پر کردیم...من تفاوت فیلم با واقعیت رو به عینه درک کردم و فهمیدم که برای پیشرفت باید خیلی بیشتر از این و به صورت جدی کار کنم.....دو عدد قلم گاو هم این وسط کاسب شدم!(لبخند دندون نما!)جان؟چه ربطی داشت؟خب آخه بعد از تمرین با استاد رفتیم مغازه فراورده های گوشتی یکی از همکلاسان سابق و طرف حسابی شرمنده مون کرد...هر کاری کردم پولشو نگرفت...من سوپ قلم گاو خیلی دوست دارم و با این که بسیار چربه ولی چون مقویه می خورم و البته بعدش بکوب و تا حد مرگ ورجه وورجه می کنم تا کالریش بسوزه...
بله خلاصه فعلا این جوریاس،از نوشتن فارغ شدیم و باز شور بروس لی بازی که از بچگی رویاشو در سر داشتم در من زنده شده و شاید به سرم زد و ده سال آینده رو اختصاصا صرف رزمی کردم....چه شود این زندگی من،اول نقاشی،بعد دروازه بانی،بعد نویسندگی و حالا هم رزمی...خب لابد عمر نوح گرفتم از خدا و بعدش قراره چند کار دیگه بکنم...فعلا که به عاقبتش فکر نمی کنم،می کوبم و جلو می رم تا هرجا شد....بچه ها راستی امتحانات دانشگاه تموم شد؟چرا هیشکی نمی گه چیکار کرده؟یعنی تا این حد اوضاع درامه؟
خوش باشید،تعطیلات بهتون خوش بگذره!

۳ نظر:

رضا گفت...

وای داری منو هوایی میکنی دوباره برم باشگاه و تمریناتمو شروع کنم فعلآ که خیلی بد هوس کردم
"چه تاثیری گذاشتی روم"

limo گفت...

kolan boks ro nemidostam boks o koshti kaj jozve varzeshhayian ke do ta adam eyne khoros jangi miparan beham va hamo alaki lat o par mikonan albate in nazare man chiye hala chera chap chap negah mikoni jenab boros jaki farhad keley inam ye estedade nahofteye dege nabod dege estedad mitarsam cjjan vaght dege sedash dar biyadmikhayn roye reza zade ro ham kam konin berin samte vazbe bardari
behtare khodam beram mohtaramane beram ta ba to sari nandakhtanam biron

باران گفت...

جدي نقاشي هم مي كشيدي؟؟؟ هم رشته ايم كه :دي
در مورد امتحانات پرسيدي!!! واسه ما نوزدهم تموم ميشه تراژديه واسه خودش خدا بخير كنه...
شما كه راحت شدي داري ورجه وورجه مي كني... مواظب خودت باش
تا بعد