۱۳۸۵ آذر ۹, پنجشنبه

کم کم دارم به این نتیجه می رسم که موضوع مورد علاقه شما ها مسائل مربوط به خانومهاست!...هم اون سری که یه پست در مورد دختر دندون پنگی نوشتم شاهد موجی از ابراز احساسات گوناگون شما ملت وبلاگ پرور بودم و هم این سری که در مورد دختر همسایه مون گفتم...خب اظهار نظراتتون هم در نوع خودش جالب بود،به این فکر افتادم که این پست رو هم اختصاص بدم به شفاف سازی در مورد پست قبلی(خوش به حال دختر همسایه مون اگه می دونست چقدر مهم شده!)........ ؟
خب جواب ممول خانوم رو که تو کامنت دونی خودش دادم و امیدوارم جوابش رو گرفته باشه،مریم هم که هیچی نفهمیده اشکالی نداره چون اساسا هر چی ایشون می نویسه من سر در نمی آرم و برعکس، ولی این که ریحانه موضوع رو نگرفته جدا باعث تعجبه،از تو دیگه توقع نداشتم خدائیش!تو که من ف می گفتم فرحزاد که سهله نوک قله توچال بودی چرا؟معلومه که من تقبیح نکردم اون بنده خدا رو،من بیشتر به حال خودمون افسوس خوردم که فکر می کردیم اون شکلی بودن درسته و سرمون کلاه رفت تا گردن!....آقا سید هم که گفته باهاش کل کل نکنیم،چشم نمی کنیم حاجی!...لیلا خانوم هم که به خودش بیست داده،ما هم یکی دیگه بهش می دیم و می گیم تو خوبی...یه دوستی هم که اسمش الان یادم نیست پرسیده احسنت بر اون بی قیدی گفتی؟بابا مگه من مغز خر خوردم که به این چیزا احسن بگم؟تحسین من به خاطر دختر همسایه بود،اعتراف می کنم که برای لحظه ای باور نمی کردم چی دارم می بینم!چهار دست و پای خدا رو که می بوسم هیچ،دو دفعه هم جلوش پشتک وارو می زنم که زن رو چنین موجود زیبایی خلق کرد!....دیگه....دیگه این که والا اینی که ما گفتیم چندان چیز پیچیده ای نبود به خدا...اون شب ما دختر همسایه رو بسیار زیبا دیدیم و برق از سه فاز که سهله سه شاخمون پرید،گفتیم بیایم اینجا و شما رو هم در این احساس سهیم کنیم....همین!فکر هم می کنم که تا همین قدر هم که خرج دختر همسایه کردم و دو تا پست وبلاگم رو بهش اختصاص دادم براش کاملا کافی باشه!.....ولی خب این برخورد باعث شد یه چیزی رو که قبلا ها در موردش نوشته بودم رو به عینه تجربه کنم،می گید چی؟یه سری وبلاگ داستانم-بالا راست اونی که نوشتم ارشاد توقیفش کرده-بزنید،خودتون می فهمید.... من برم بخوابم که عجیب خوابم گرفته....شب همگی دوستان خوش! ؟

۴ نظر:

عسل بابا گفت...

والا من هم که کلا" تو جريان نبودم!پس ترجيح مي دم بذارم خرج کردنتون واسه دختر همسايه تموم بشه!!!!!
عسل ب& | Homepage | 11.30.06 - 11:17 am |

مهرناز گفت...

كتابتون مال چه گروه سني هست؟
اگه مال سنين مثلا نوجوانان باشه شايد به خاطر همين توقيفش كردند
مهرن&# | 11.30.06 - 3:13 pm |

مهدی گفت...

ما که آخرش نفهمیدیم چی شد. کی مرد؟ کی نمرد؟ آخرش کی به کی رسید؟ حاجی کی بود؟ سید کی بود؟ من کیم؟ تو کی هستی؟ چی میگه؟
مهدی | Homepage | 11.30.06 - 10:10 pm |

عسل بابا گفت...

سلام.جواب سوالت رو امروز تو وبلاگم دادم!
عسل ب& | Homepage | 12.01.06 - 3:35 am |