۱۳۸۶ آذر ۲۴, شنبه

چند روز پیش یکی از دوستام،همونی که پدرش فوت شده،بهم زنگ زد و خبر غافلگیر کننده ازدواج قریب الوقوع برادر بزرگش رو بهم داد....خب جدای از این که از شنیدن این خبر خیلی خوشحال شدم،یه مطلبی منو به فکر فرو برد....جدا بعضی از اتفاقات در زندگی آدم قسمته و نمی تونی از قبل در موردش قاطع صحبت کنی....همین همسر آینده برادر دوستم زمانی با ایشون و ما همسایه بود،و جالبه که در تمام سالهایی که با این خانوم همسایه بودیم ایشون رو زیارت نکرده بودیم تا این که چند سال پیش از محل ما رفتن و برادر این خانوم که از دوستان مشترک من و دوستمه به ما سر می زده و در یکی از این آمد و رفتها یک بار خواهرش رو همراه خودش می آره و این می شه سرآغاز آشنایی برادر بزرگ دوستم با خواهر ایشون که خوشبختانه ختم به خیر شده.....می دونی،از بچگی از این جور سرانجام ها خوشم می اومد،به نظرم خیلی رویایی و فانتزی می اومد،یادمه وقتی داشتم کتاب آنی رویای سبز رو می خوندم،یه جا که مونت گومری گفته بود:"هم بازی های دیروز،عشاق امروز،همسران فردا" این جمله خیلی به دلم نشست،پیش خودم حس کردم چقدر رمانتیکه که آدم وقایع زندگیش شبیه رمانها و داستانها رخ بدن....و خب در اون دوران،یعنی اوایل بیست سالگیم خیلی برام هیجان انگیز بود که ببینم یکی براش چنین حالتی رخ داده و دوست داشتم برای خودم هم به همین شکل پیش بیاد،ولی خب حالا که وارد سی سالگی شدم،می دونم که زندگی کتاب رمان یا داستان عاشقانه نیست و واقعیات زندگی دقیقا به همون شکلی که برنامه ریزی شده رخ می دن و نه اون جوری که ما دوست داریم....زندگی واقعی هیچ رویا و فانتزی و خیالاتی در خودش نداره،این ما هستیم که دوست داریم این جوری ببینیمش.....در هر صورت،گاهی مواردی مثل این برادر دوستم پیش می آد که خلاف روال عادی،به قانون خشک طبیعت دهن کجی می کنه و قهرمان ماجرایی می شه که قرنها،میلیونها انسان در آرزوی تحققش بودن و چه بسیار نویسندگانی که در حسرت چنین آروزیی داستانها نوشتن......... ؟
پی نوشت جدید اضافه شده:نمی دونم من با این آهنگ پس زمینه وبلاگم(برگرد پیشم آرزو)عشق بازی می کنم یا اون با من؟هنوز بعد سه سال تاثیر گذاره مثل روز اول.......................................!؟
http://s2.supload.com/free/Perine___Mom..jpg/view/

خب اگه اون قدر حوصله داشتین که منتظر شدین لینک بالا بیاد،و دیدینش و خوشتون اومد،می تونین روی لینک زیر کلیک کنین تا چند تا صدا هم در این رابطه بشنوین،از شما چه پنهون من این مادر و دختر رو خیلی دوست داشتم و دارم

http://us.geocities.com/alisalvador/Voice/text/Perine.htm

۱۳ نظر:

saniya گفت...

salam farhad
khoobi?
mersi ke be man sar zadi
yek enteghad bokonam?
tazegiha az arezoo kam minevisi
ghadam man bad boode?
2007/12/15, 09:59:46 ب.ظ– Flag – Like – Reply – Delete – Edit – Moderate

mijon گفت...

ميشه يه لطف خيلي خيلي بزرگ بكني
اينكه تاريخ بلاگتو شمسي كن تا من بفهمم كي اپ ميكني منم آپم حتما سر بزن
2007/12/16, 04:39:33 ب.ظ– Flag – Like – Reply – Delete – Edit – Moderate

negin گفت...

salam . bale man az maraseme marhoom nozari aks gereftam . chetor?
2007/12/16, 08:15:00 ب.ظ– Flag – Like – Reply – Delete – Edit – Moderate

لیمو گفت...

انصاف نیست وقتی من در به در دارم دنبال این کتاب میگردم هی ازش تعریف کنین منم دلم میخواد خب جالب هم اینه که همه کتاب فروشی ها با هم تموم کردن من یه سوالی در مورد کتابتون دارم تو همین کامنتدونیتون بای بپرسم یا باید میل بزنم تا حالا بیست و دوفصل شو خوندم امشبم بقیه اش رو میخونم
موفق باشین
2007/12/18, 12:55:56 ق.ظ– Flag – Like – Reply – Delete – Edit – Moderate

s r گفت...

salam

che torid?????
az mamoriat bargashtid ????
khosh gozasht ????
khub che khabara ??????
kerman khub bud ?????
man avale esmam sh nabud ha.
avale esmam S va avale name khanevadegim ham R ast ke mishavad S R .
2007/12/19, 03:45:40 ب.ظ– Flag – Like – Reply – Delete – Edit – Moderate

سارا بازیار گفت...

سلام...بله هنوز تاثير گذاره.
2007/12/19, 05:45:20 ب.ظ– Flag – Like – Reply – Delete – Edit – Moderate

negin گفت...

salam mamnoon az lotfetoon . hatamn. faghat age emkanesh hast emailetoono baraye man bezarid mamnoon misham.
2007/12/19, 09:54:05 ب.ظ– Flag – Like – Reply – Delete – Edit – Moderate

eghlima گفت...

سلام
خوبید؟
با این پستتون یاد جریان ازدواج پدربزرگ افتادم(یکی از بچه های وبلاگیه)
این نقاشیو تو جزوهات کشیدی؟عجبا!!
ولی عین خودشونه.
خوش باشی.
شب یلدات قشنگ.
فعلا بای تا های
2007/12/20, 10:16:43 ب.ظ– Flag – Like – Reply – Delete – Edit – Moderate

hirodiya گفت...

صُحبتِ حُکـّام ، ظـُلمت ِ شب ِ یـَلداست !
يلدا مبارک.
يلدايت به روشنی مهتاب.
2007/12/21, 04:54:45 ب.ظ– Flag – Like – Reply – Delete – Edit – Moderate

رضارضا گفت...

اندك زماني قبل درناي زيبايي از قلمرو سرزمين روياي سبز مي گذشت در حاليكه آواز خاطرات سر داده بود و از سفر زندگي مي گفت ...اما من و قطره كوچك اشكم، به ياد آن دوران به تو
مي نگريستيم و ميگفتيم اي خاطره زيبا كه بر آواز درنا سواري، هميشه و هميشه در آغوشم خواهي ماند...
همراه كوچك خاطراتت...
2007/12/23, 10:34:00 ق.ظ– Flag – Like – Reply – Delete – Edit – Moderate

s r گفت...

سلام
حالتون چطوره ؟؟؟؟
شب يلدا خوش گذشت ؟؟؟؟
مدتيه خبري ازتون نيست .....فكر كنم كارهاتون بعد از ماموريت سنگين شده
اميدوارم دوباره ببينمتون.

من كم سراغ وبلاگم مي ام چون صداي خانواده ام در آمده است

فعلا باي
2007/12/26, 12:20:45 ق.ظ– Flag – Like – Reply – Delete – Edit – Moderate

abrebahar گفت...

salam man khaili asabaniyam alan

shoonsad bar oomadam webet amma up nakarde boodi ke!!!!!!!!!yani to kamiye man injoori neshoon midad hamash poste khale bozghale bood deheeeeeeeeeeee yani to nabayad miyoomadai ye khabar midadai ke upidi eeeeeeeeeeeeeeeeeeyyyyyyyyyyyy
nemikham!!!!!!!!!!!!!!!!inhame up !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!(geryeh)
2007/12/26, 10:42:53 ق.ظ– Flag – Like – Reply – Delete – Edit – Moderate

سارا بازیار گفت...

به يادم نياوردين چون اولين باره اومدم وبلاگتون.
2007/12/20, 02:21:43 ب.ظ– Flag – Like – Reply – Delete – Edit – Moderate