۱۳۸۷ مرداد ۲۲, سه‌شنبه

بالاخره تموم شد...هم فرصتم و هم کتابم...و خب اینو باید بذارم به حساب بخت بلندم که تموم شدن فرصتم با کتابم مقارن شد...حالا کی باز فرصتی پیش بیاد که بتونم جلد سومش رو بنویسم دیگه معلوم نیست...اگه قد داد،حتما می نویسمش، نداد،راز سرنوشت شخصیتهای بی شمار کتابم با خودم محو می شه....خسته ام....خیلی این مدت به خودم فشار آوردم،ولی خب خوشحالم که نتیجه داد...کتاب دوم آواز درنا هم بالاخره خلق شد،یه بازخونی می کنم و بعد می ذارمش روی سایت،خبرشو به علاقمندان می دم....فعلا گیجم و به کمی بازیابی نیاز دارم.............................................. ؟

آرزوی محالم:چی می شد اون قدر تمکن و قدرت داشتم که می تونستم فارغ از هر گونه نگرانی و قید و بند،اونی که دلم می خواست و بدون هیچ بهونه ای به دلم می شینه رو انتخاب کنم؟ای کاش می دونستی امروز صبح که بیدار شدم چقدر دلم تو رو می خواست! ؟

۳ نظر:

limo گفت...

تبریک میگم بابت تموم شدن کتاب دوم
اینجوری خیلی بهتره بزاری رو سایت ما هم بخونیم ببینیم چی به سر شخصیت ها اومده
آرزوی محالم که اسمش روشه محال اما امیدوارم برا شما خیلی زود از حالت محالش در بیاد
2008/08/12, 06:31:35 ب.ظ– Flag – Like – Reply – Delete – Edit – Moderate

man گفت...

mobarake!
man avale hame, bashe?!
aslan yek nirooyi mano be samte inja keshoond, dashtam dc mikardamha! nagoo ketabo tamoom karde boodi! khoshhalidim!

khoshbehalesh, oon arezooye mahalo migam!
2008/08/12, 09:01:35 ب.ظ– Flag – Like – Reply – Delete – Edit – Moderate

man گفت...

man be limoo hasoodim shod delam mikhast man aval tabrik begam
2008/08/12, 09:02:22 ب.ظ– Flag – Like – Reply – Delete – Edit – Moderate