۱۳۸۷ شهریور ۲۳, شنبه

عرضم به حضور گل بلبل تون که....علاقه ای داشتم من به خیالپردازی...از بچگی هر وقت حوصله ام سر می رفت شروع می کردم تو دنیای خیالاتم غوطه خوردن و خودم از چیزایی که برای خودم تصور می کردم لذت می بردم و این عادت متاسفانه یا خوشبختانه همراهم بزرگ شد و تا به امروز که در خدمتتون هستم سرم مونده...خب یه جاهایی واقعا این ذهل فعال به دردم خورده،خیلی چیزا رو پیش از اون که تجربه کنم در خیالم بازسازی می کردم و حتا اگه این بازسازی چندان با واقعیت جور در نمی اومد اقلا باعث می شد موقع تجربه کردن نسخه حقیقیش،زیاد قضیه برام تازگی نداشته باشه...خلاصه،دیشب یکی از اون مواردی بود که خیالپردازی چندان برام خوب تموم نشد و بعد از یک هفته دلپذیر که سرما خورده بودم و جاتون خالی عین مرغ تو اتاقم خوابیده بودم،مجددا و دست کم برای یک هفته دیگه این اقامت دلچسب نصیبم شد و این بار از ناحیه شست پا-یاد معاون کلانتر و اون شست پای دوست داشتنیش به خیر!-مصدوم شدم...خب،دست خودم که نبود،تازه حموم گرفته بودم و داشتم لباس می پوشیدم که نمی دونم چطور شد زدم تو مد خیالپردازی و خودم رو 60-70 ساله دیدم که دارن ازم مصاحبه می کنن و ازم می خوان یه خاطره تلخ از دوران جوونیم تعریف کنم،من هم با آب و تاب داشتم خاطره سوتی ای رو که تو دو سه پست قبل براتون گفتم که دادم و هنوز هم روم نمی شه تعریف کنم رو با یه لحن پدر بزرگی تعریف می کردم و یادش به خیر می گفتم که یهو شترق!پام کف حموم لیز خورد و همچین جفت پا تکلی زدم به این رادیاتور در حد تیم ملی!خدائیش علی دایی می دید صد در صد منو برای ترمیم خط دفاعی سوتیش دعوت می کرد...حالا درد تا مغز استخونم رفته،به خودم گفتم انگشتهای پام قلم شدن....خلاصه لای چشمامو باز کردم و اول پای چپ رو نگاه کردم،دیدم سالمه و هر پنج انگشتش سرجا،امیدوار شدم و نگاه به پای راستم کردم،دیدم اونم شکلش مثل قبله،خواستم یه نفس راحتی بکشم که یهو متوجه شدم روی این کف سفید حموم همچینی یه باریکه قرمزی جریان گرفته به سمت کف شور...خون بود عزیزان،خون!همچین قرمز و باحال داشت کف حموم گسترش پیدا می کرد انگاری بانویی باشد خرامان در چمن زاری بی انتها...چشمتون روز بد نبینه،همچین شست پای راستمو دادم بالا از دیدن گوشت سفید پام مشعوف شدم!همین قدر بگم که شست بنده به طور کاملا مناسبی برای کلاس درس آناتومی انگشت برش خورده بود همچین این سه لایه پوست(چی چی درم و این حرفها)لایه به لایه تا رسیدن به گوشت سفید قابل رویت بود....خلاصه در حالی که خاطره ما برای شنوندگان خیالی مون در پنجاه سال آینده ناتموم موند،اینجانب فرهاد لنگ هفته ای دیگر رو مهمون منزل عزیزمون شدیم....محمدیاش صلوات! ؟

۹ نظر:

man(saniya) گفت...

akhey,nazi! enshalah zood khoob mishe! midooni farhad hadesehaye angoshtan pa hamash male dargiriye zehni yani hamoon khiyalpardazi shomast! man inghadr angoshtane pamo be invar oonvar koobidam ya mogheye bastane dare otagh jashoon gozashtam angoshtam moghavem shodan! shabihe hamin balayi ke sare u oomad va albate na dar hamam sare angosht koochikeye pam oomad! rasti man vaghean daram az fuzooli mimiram ke bedoonam chand hafte pish che sooti dadi! tareef kon dige...
2008/09/13, 11:47:35 ب.ظ– Flag – Like – Reply – Delete – Edit – Moderate

sahar گفت...

salam azizam
webe jalebi dari
age bekhay tabadole link konim
tu nazarat behem khabar bede
2008/09/14, 10:24:15 ب.ظ– Flag – Like – Reply – Delete – Edit – Moderate

خریت انتها نداره گفت...

khoda bad nade farhad ye shasti ! :D
bar vazne ali konkoori o santoori o ina ...!!!
2008/09/14, 11:49:56 ب.ظ– Flag – Like – Reply – Delete – Edit – Moderate

limo گفت...

اااام نخوندم هنوز الانم خوابم میاد میخوام برم بخوابم فقط اومدم بگممممممممم یوووووووووووووووووووهو بلخره من این کتاب دوم رو دانلود کردم یه بار که دو ساعت طول کشید یه ذره که مونده بود کامل شه برق رفت دو ساااااااعت وای بلاخره موفق شدم خواستم بقیه ام رم در شادی خودم شریک کنم وا چرا با تعجب منو نگاه میکنین خب
2008/09/15, 01:19:35 ق.ظ– Flag – Like – Reply – Delete – Edit – Moderate

limo گفت...

خب الان خوندم
شصت پاتون در چه حال به سر میبرن
من اصولا آم کنجکاوی نیستم ولی هی میای از این سوتیه صحبت میکنی آدم نا خوداگاه کنجکاو میشه بدونه چی کار کردین که اینقد فکرتون رو در گیر کرده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
2008/09/16, 12:41:17 ق.ظ– Flag – Like – Reply – Delete – Edit – Moderate

man(saniya) گفت...

arzam be hozoore gole bolboletoon ke farhad na khodesh hast, na matlabash, na offash!
farhad kojast?!
2008/09/17, 05:22:40 ب.ظ– Flag – Like – Reply – Delete – Edit – Moderate

limo گفت...

jenab farhade lang.
hala ke ye hafte dige eghamteton dar khone tamdid shod.
va az onja ke shaste paton be rahmate ezidi peyvaste khob falayit haye neshataton ro gostaresh bedin dege
ey baba chera up nemikonin khob
shenidin migan shatesh pash raft to cheshmesh
bad in dorna khanum man ro ajib yade ann sherli mindaze in tor nist
2008/09/17, 11:17:24 ب.ظ– Flag – Like – Reply – Delete – Edit – Moderate

abre baha گفت...

man ke kolli khandidam ashkam az cheshmam sarazir shod khodayi nakarde ghasde maskhare kardanam nadashtama....hamintori kolli neveshtat khande dar booood
manam zehnam too roya pardazi ajib khalaghe mamanam mige elyana az in lahaz be to rafte!!!

enshalah ke zoodtar khoob mishidadashi
2008/09/18, 09:01:29 ق.ظ– Flag – Like – Reply – Delete – Edit – Moderate

eghlima گفت...

اي ول!!
تو حموم!!
بسي حال نموديم!!!
خوش باشي
فعلا باي تا هاي