۱۳۸۵ اسفند ۲۲, سه‌شنبه

دیروز یه اتفاقی افتاد که باعث شد به فکر فرو برم و به این نتیجه برسم که هنوز هم اون طور که می خوام پخته و با تجربه نشدم....هرچند تمام تقصیر ماجرا متوجه من نیست ولی من می تونستم سنجیده تر عمل کنم و خودمو توی دردسر نندازم.....فعلا تو این جلسه در موردش حرف نمی زنم،می خوام بیشتر راجع بهش فکر کنم و وقتی خوب این ماجرای عبرت انگیز رو تجزیه و تحلیل کردم و زیز و بمش برای خودم روشن شد،می آم و براتون تعریفش می کنم،همین قدر بهتون بگم که یه حرکتی ازم سر زد که شاید از زمون نوجوونی ازم سر نزده بود!!..................................... ؟
***
دیروز یکی از دوستان داشت ره آورد سفر اخیرش به یکی از کشورهای اروپای شرقی رو تعریف می کرد،البته نه برای من ولی خب ناخواسته حرفهاشو شنیدم:"می ری تو سونا یه دختره می آد گردنش یه پلاکارده که روش قیمت خدمات مختلفش رو نوشته...سر و گردن یه قیمت،پایین تر یه قیمت دیگه،بازم پایین تر....."خب برای من مجرد کمترین عکس العملی که شنیدن این قصه داشت یه لبخند غیر ارادی بود مثل همه آدمهای دیگه...منتها چیزی که برام عجیب بود اینه که اون کسی که اینو تعریف می کرد هنوز یکسال از نامزدیش نگذشته....همیشه این برام سوال بوده و هست که چطور آدمها بعد از ازدواج می تونن به یه نفر غیر از شریکشون فکر بکنن؟البته این سوال اولین بار زمانی برام مطرح شد که از حالا کم تجربه تر بودم و از حقایق اطرافم شناخت کمی داشتم،حالا یه جورایی می تونم به این سوال جواب بدم...اما نه به طور کامل....یادمه چند سال پیش داشتم با چند بزرگتر متاهل در این مورد حرف می زدم و می گفتم:من تا روزی که احساس کنم با دیدن یه نفر دیگه دلم می لرزه ازدواج نمی کنم چون دوست ندارم به محبوبم خیانت کنم!...طرف مقابلم خندید و گفت:پس هرگز ازدواج نمی کنی چون آدمیزاد کمال طلبه و با دیدن هر چیز بهتری دلش می خواد صاحبش بشه،باید یاد بگیری در عین داشتن این خصلت به همسرت وفادار بمونی............................اینا رو نگفتم که یه عده فوری بل بگیرن که آره مردها چنین و چنان،من جامع حرف زدم و جنسیت مد نظرم نبود،به هرحال وقتی دیشب داشتم به این موضوع فکر می کردم یه جمله ای به ذهنم رسید که بد ندیدم اینجا بنویسمش: ؟
ما وقتی بچه هستیم بره هایی هستیم در پوست گرگ(شیطونی می کنیم،گاهی اوقات بد می شیم ولی غرضی نداریم)اما وقتی بزرگ می شیم گرگهایی هستیم در پوست بره!....................................... ؟
پ.ن:تماشای بودای کوچک از تلویزیون باعث شد یادم بیاد که ده سال پیش به همراه دوستانم این فیلم رو توی سینما عصر جدید دیده بودم...چه زود دیر می شه! ؟

۸ نظر:

مهرناز گفت...

اولش كه اون اتفاق بالا رو زود بگيد
مردم از فضولي
!!!!!!
بعدشم اين كه مد شده خانم و آقا هم نداره اون روز با بچه ها صحبت بود
همشون حداقل سه چهار مورد آقاي متاهل
بهشون گير داده بوده همين طور خانم متاهل
هم داريم كه اين طوري باشه البته تصديق مي فرماييد كه نسبت به آقايون اين قشر
از خانم ها تعدادشون كمتره ولي خوب باعث تاسفه ديگه
مهرن&# | Homepage | 03.13.07 - 3:45 am |

مهرناز گفت...

مي دونيد خوب بالاخره دل شكستن اتفاق ميفته من هدفم اينه كه غرورشون شكسته نشه طفلي يكي از اين موردا چنان پريد
عقب وقتي حلقمو ديد كه هنوز يادش ميوفتم
دلم مي سوزه ولي به هر حال بهتر از اينه كه
رك بگم نه! بعدشم ياد چهار شنبه سوري منو نندازيد كه الان زار مي زنم حالا تو پستم مي نويسم چرا
مهرن&# | Homepage | 03.13.07 - 3:52 am |

deldaadeh گفت...

من اناري را مي كنم دانه
به دل مي گويم
خوب بود اين مردم دانه هاي دلشان پيدا بود

به نظر من يك زوج اگه نسبت به هم تعهد داشته باشن براي آزادي فردي ارزش قائل ميشن و در عين حال در زندگي تا حد توان
وفادار و از خود گذشته ميشن
deldaadeh | Homepage | 03.13.07 - 3:14 pm |

asale baba گفت...

من موندم این دلداده چطور می تونه مثل یه خانوم!!! نظر بذاره و من نمی تونم!

از این بگذریم با متنت موافق بودم
! ولی متاسفانه کم نیستن کسایی که به دنبال بقیه ن!
asale baba | Homepage | 03.14.07 - 6:11 am |

asale baba گفت...

خیلی خیلی بی معرفتی! تو که می دونی تولد من نیست! تولد یه رابطه بود! تولد من و بابایی!
asale baba | Homepage | 03.14.07 - 6:12 am |

asale baba گفت...

مهم نیست.خواست از اشتباه درت بیارم. تیر ماه با اسفند ماه خیلی تفاوت داره! مگه نه؟
asale baba | Homepage | 03.15.07 - 6:15 am

reyhaneh گفت...

نظر دادنم نمیاد متاسفانه !!!
reyhaneh | Homepage | 03.15.07 - 4:32 pm |

fatemeh گفت...

سلام! بهار با اين همه صدا می آيد آمده تا سکوتت را به يک باره به هزار تکه ی دست نيافتنی خرد کند . عيدت پيشاپيش مبارک.فاطمه
تمام مزرعه از خوشه های گندم پر
وهيچ دست تمنا
دريغ سنبله ها را درو نخواهد کرد
درو گران همه پيش از درو
درو شده اند
حميد مصدق
fatemeh | Homepage | 03.16.07 - 9:43 am |