۱۳۸۳ شهریور ۱۴, شنبه

آرزو مبارك باشه!به خواهرت بگو كه بايد شيريني بده!بله!اسمش تو روزنامه در اومده!امروز صبح مي رفتم سر كار ديدم جلو روزنامه فروشي قلقله است،پرسيدم چه خبره؟گفتن نتايج داشگاه آزاد اومده!فوري نشريه رو خريدم،تا رسيدم به اتاقم روزنامه رو پهن كردم و اسم خواهركوچولوتو كه ديدم از خوشحالي پريدم آسمون....مي دونستم آرزو،مي دونستم قبول مي شه.البته اسم اون يكي خواهرتو پيدا نكردم ولي مطمئنم اونم قبول شده....خب پس از اين به بعد به اون شمش كوچيك بايد بگيم خانوم مهندس ديگه،مگه نه؟

از صميم قلب خوشحالم آرزو،اين قبولي رو به تو و خواهرت تبريك مي گم،اميدوارم روزي خبر قبولي خودت رو بشنوم....آرزو حالا ديگه نوبت خودته،انصاف نيست بذاري بقيه جلو برن در حالي كه خودتم صلاحيت پيشرفت كردن رو داري،آرزو تحصيلات به درد كسي مي خوره كه در درجه اول انسان باشه،تحصيلات به كسي كه انسان نباشه انسانيت نمي بخشه ولي اوني كه مثل تو يه انسان واقعي باشه با تحصيلات رشد پيدا مي كنه و به علو درجات مي رسه...آرزو به خودت بيا،آرزو خودتو باور داشته باش،من شك ندارم اگر بخواي تو هم مي توني،آرزو من اون روزي رو از خدا طلب مي كنم كه ببينم تو هم ادامه تحصيل دادي و به اون جايي كه لايقش هستي رسيدي،در هر حال آرزو جايگاه تو نزد من و در قلب من،رفيع ترين جاهاست.هميشه دوستت دارم و براي موفقيتت دعا مي كنم.خوشحال باش آرزو،خوشحال باش كه امروز روز جشنه.............................

هیچ نظری موجود نیست: