۱۳۸۵ فروردین ۳۰, چهارشنبه

ديشب اينجا يه پست صد در صد انتقادي و تند در مورد دخترها نوشته بودم كه خب امروز صبح به دلايلي تصميم گرفتم پاكش كنم،البته خواننده خوب نوشته هام،مسافر كوچولوي عزيز پيش دستي كرده و متن رو خونده و كامنت بلند بالايي برام نوشته بود كه ضمن تشكر از ايشون،به خصوص به خاطر دقت نظر،حساسيت و دفاعي كه از دخترا كرده بودن،خدمت ايشون بگم كه حق با شماست،من يه كم زياده روي كرده بودم ولي خب اين حرفي بود كه سالها روي دلم سنگيني مي كرد و بايد بالاخره يه جا بيانش مي كردم،تمام اون مثالهايي كه آورده بودم،از جمله دوست شدن با پسرهاي پنج زاري و افتخار كردن به اين كه نيكبخت واحدي اتوشون زده عين واقعيت بود و احساس تاسفي كه از اين مسئله بهم دست داده فراموش شدني نيست،ولي خب گاهي اوقات بهتره يه سري از واقعيات رو ببيني ولي به روي خودت نياري،همه چي رو نمي شه فرياد زد،به خاطر يه خواسته معقول و طبيعي هم نبايد به هر خفتي تن داد،من هم به قول خودت صلاح رو در اين مي بينم كه دوباره برگردم به خلوت خودم،كسي خواست بياد،بياد،نيومد هم دنيا به آخر نمي رسه..........؟
و اما فاتيما خانوم عزيزم!از شما هم بابت اظهار لطفتون تشكر مي كنم،عرضم به خدمتتون كه من الان مدتيه روي لينك وبلاگ شما كه كليك مي كنم،خب؟ تصوير يه موجود چهار پا مي آد،خب؟ با يه لبخند مليح ولي از پستها و كامنت دوني خبري نيست!باز چيكار كردي با وبلاگت؟چرا يه وبلاگ رو دست كم واسه امثال من حفظ نمي كني تا بدونن كجا مي شه برات كامنت گذاشت؟؟هرچند ما كه عادت كرديم،شما همون قدر كه دست به برپايي وبلاگتون معركه است،در نابود كردنش هم پيشتازيد،در هر صورت،هروقت يه وبلاگ جديد ساختي لطف كن لينكش رو بهم بده تا من اينجا تو وبلاگم تصحيحش كنم و در ضمن بدونم كجا مي شه خدمتتون رسيد!باشه؟آفرين!... ؟
خب ديگه كي مونده؟با سحر جون هم كه پريشب مفصل راجع به قهرمان اصلي بينوايان چت كرديم و از راهنمايي هاي ايشون بهره‌مند شديم،مريم خانوم هم كه هميشه رك صحبت مي كنن و من همين جا از اين بابت ازشون تشكر مي كنم،دلم مي خواد يه بار بيام سر كلاساتون،اين جور كه مي گي بايد جاي خيلي مناسبي براي ايده گرفتن باشه...ريحانه جون هم كه هر بار قلمش بهتر مي شه،كم كم دارم پايه نوشته هاش مي شم،پانتي خانوم هم كه سال به سال افتخار مي دن ولي هر بار مي آد با كامنتهاي زيبا و ظريفش منو به وجد مي آره،لاحره جون هم كه كم پيداس،از شما چه پنهون مدتيه با هم قايم باشك بازي مي كنيم،ژينوس خانوم هم كه ما رو شرمنده كردن،نمرديم و يكي از ما به خاطر سر زدن به وبلاگش تشكر كرد،آخه من سابقه‌ام در اين مورد خرابه و همه از من گله دارن كه چرا سال به دوازده ماه سمت اونا پيدام نمي شه،ديگه.....ديگه هيچي،سلامتي!من باز از مسافر جون تشكر مي كنم،كامنتهات خيلي برام ارزش داشت،اونا رو يه جا ذخيره كردم،بحث مادر بزرگي و پدر بزرگي نيست،اونايي كه منومي شناسن مي دونن كه چقدر دست به بالا منبر رفتنم كولاكه،گاهي اوقات بهتره حرف تو دلمون نيگه نداريم و بريزيم بيرون و سبك شيم،ولي خب همون جور كه گفتي هر چيزي روشي داره...........؟
خب بچه ها،نمي خوايد تعطيل بكنيم؟من كه بايد برم سراغ يه سري كار ديگه،راستي هفته ديگه تولد مادرمه،به نظر شما چه هديه اي براش بخرم بهتره؟راهنماييم كنيد.ممنون مي شم،تا ديدار بعدي خدا نگهدار......؟

۱۰ نظر:

مریم گفت...

به به سلام ... میدونی که در این مواقع اصولا چی میگن ؟؟؟ نمیدونی ؟؟ خب من میگم .... میگن : ااااااااوووووولللللل !!!!!
خب که چی مثلا ؟؟؟ چه اول چه دوم چه سوم ...
به هر حال .... راستی اون پستتو میذاشتی ما هم بخونیم ...... تاختوندن به دخترا اونم از جانب شما ؟؟ خب خوندن داشت نه ؟؟؟
راستی چی شده که اسم رفقا رو اوردی تو پستت ؟؟؟ خبریه ؟؟؟ قراره با بای کنی خدای نکرده ؟؟
برا مامان ؟؟!!!! ممممممم ... به نظر من یه شاخه گل سرخ ... آه .... بهترین هدیه .... البته باید با عشق تقدیم کنی .
مریم | Homepage | 04.19.06 - 3:38 pm |

mosafer گفت...

سلام دوسته عزيز ممنون ولي كاش پاكش نميكردي تا شايد به بعضي ها بر بخوره
ولي خب ممنون ازت تو لطف داري و اينكه تا اين كامنتم باز بلند بالا نشد به قوله بعضيا من خداحافظي ميكنم(چشمك يا علي
mosafer | Homepage | 04.19.06 - 4:06 pm |

mosafer گفت...

ميبيني نميتونم ساكت بمونم وقتي ميام اينجا جالبيش اينجاست من هيچ وبلاگه ديگه اي نميرم سر بزنم مدتيه از دسته اين كنكور لعنتي ولي اينجارو خدايي نميتونم بگذرم بازم ممنون از لطفت و اينكه تبريك ميگم پيشاپيش به تو و مادر عزيزت من با مريم جان موافقم هر چند ماماناي گل از پسراشون جور ديگه انتظار دارن من فكر ميكنم يه هديه هم در كنار به اون گل ارزشه بيشتري بده ...
تا اينسري بيرونم نكردي خودم با پاي خودم ميرم بيرون يا علي
mosafer | Homepage | 04.19.06 - 4:30 pm |

sanaz گفت...

سلام دوست خوبم متنت را خواندم
من آپم بيا يه سر بزن
شاد باشي عزيز
sanaz | Homepage | 04.20.06 - 2:25 am |

ریحانه گفت...

انتقاده دیگه ....میذاشتی ما هم ببینیم به عنوان یه دختر چه انتقاد هایی بهمون وارده؟؟
البته از همین دو جمله ای که اشاره کرده بودی میشد فهمید که از چه نظر بوده که ما خودمون رو مبرا می دونیم از اون لحاظا.d:
نـــــــــــــــــــــــه تعطیل نشیم ... تازه داشتیم گرم میشدیما...واسه مامانتم اول سلام منو برسون بعد دیگه هر چی دلت خواست بخر
ریحا&# | Homepage | 04.20.06 - 8:04 am |

ریحانه گفت...

راستی...خیلی امید وارم کردیا! راست میگم ...هم تو کامنتت هم اینجا ممنــــــــون
ریحا&# | Homepage | 04.20.06 - 8:07 am |

khare kocholo گفت...

bah
mibinam ke jame dokhtara jame ...!
maroof shodi ha kalak ! maro yadet nare
khare kocholo | 04.21.06 - 3:33 pm |

khare kocholo گفت...

emrooz dashtam be in fek mikardam ke bahat ghahr konam chon ehsas kardam bade 3-4 sal refaghat dige doosam nadari to mikhay baz mano tanha bezari .... amma vaghti az sare deltangi omadam inja didiam khara ro ham tahvil gerefti o ye parageraf ekhtesasi neveshti vasam ...!
ey vallllllllllll
bloge man 1 haftei mishe ke rah oftade , biya pisham ...
khare kocholo | 04.21.06 - 3:39 pm |

mosafer گفت...

ديگر از اين سکوت بي پايان باز از لحظه هاي تکراري
مثل ابر بهار مي بارم شده ام لايق گرفتاري
از تو اي نازنين تو اي رعنا داشتم يک سوال راحت باش
من به يادت هميشه مي باشم ذره اي هم تو دوستم داري؟
با نگاه محبت آميزت زندگي روح تازه اي دارد
مردنم واقعيت محض است به فراموشيم که بسپاري
عاشق غربتم غريبم من درددلهاي من فراوانند
بي تو پوچم بمان تو پيش من وبخوان نغمه هاي دلداري

سلام مهربون كجايي كم پيدايي من به روزم به منم سر بزن انقد ....نباش منتظرم
mosafer | Homepage | 04.21.06 - 4:17 pm |

sanaz گفت...

سلام فرهادي جون خوبي عزيز چه خبرا مرسي سر زدي ونظر دادي مرسي لينكم كردي
منم با كمال لينكت ميكنم
منتظر نوشته هاي بعديت هستم مشتاقانه
مواظب خودت باش وهفته خوبي را برات ارزو دارم
دوستت ساناز
sanaz | Homepage | 04.22.06 - 12:48 am |