ماهواره مدتیه داره کارتون بچه های کوه آلپ پخش می کنه، پخششو به جای جودی آبوت شروع کرده و تا الان ده یازده قسمت نشون داده...علاوه بر این که من از این کارتون خیلی خاطره دارم که مربوط به دوران کودکیم می شه، امروز که داشتم بعد این همه سال مجددا تماشاش می کردم، متوجه شدم که چقدر واقعی کار شده، جدا ما اون زمانها فقط مجذوب نقاشیهاش می شدیم، از آنت حرصمون می گرفت چون دم به ساعت گریه می کرد، اصلا یادمه وقتی عکس برگردونش اومده بود هم با حالت نیمه گریان کشیده بودنش! لوسین شیطون اما خوش قلب و با احساس بود، دنی شخصیت فرشته آسا و معصوم سریال بود و همین طور الی آخر...ما چنین تصوری از شخصیتهای بچه های کوه آلپ داشتیم. خوب یادمه وقتی سریالهایی مثل بچه های کوه آلپ، خانواده دکتر ارنست، مهاجران و امثال اینا از تلویزیون پخش می شد، بزرگترهامون هم همراه ما با علاقه تماشا می کردن، همیشه از خودم دلیل این مسئله رو می پرسیدم و حالا که خودم هم سن و سالی پیدا کردم و جزو بزرگترها محسوب می شم می بینم این داستان پردازی قوی و در عین حال همه فهم این سریالها بوده که مخاطب رو به خودش جذب می کرده، در یک کلام این کارتونها طوری ساخته شده بودن که هر کسی تو هر سنی می تونست باهاش ارتباط برقرار کنه، جدا که در این زمینه ما نسبت به بچه های امروزی خوش شانس تر بودیم، کارتونهایی که ما در زمان بچگی مون دیدیم و باهاش بزرگ شدیم همه آموزنده و حاوی پیام بودن، شخصیت ما خوشبختانه با دیدن چنین برنامه هایی شکل گرفت. به کارتونهای امروزی که نگاه می کنم هیچ اثری از داستان پردازی و خلاقیت در اونها نمی بینم، همه اش ربات و انفجار و کشت و کشتار و تبدیل شدن....نمی دونم گاندرامون تبدیل می شه به زهرمار مون...هلاهل مون تبدیل می شه به چی چیو مون....واقعا برنامه سازهای امروزی می دونن چه مزخرفاتی رو دارن به خورد این بچه ها ی طفل معصوم می دن؟ آیا بچه ای که با دیدن چنین صحنه های خشن و خالی از عاطفه ای بزرگ بشه و شخصیتش شکل بگیره در آینده می تونه به معنای واقعی انسان باشه؟
از بحثهای فلسفی که بگذریم، قسمت امروز بچه های آلپ خیلی روم تاثیر گذاشت، همیشه وقتی اون قسمتی رو که دنی در دره سقوط می کنه و لوسین با ترس به این واقعه اعتراف می کنه، واکنشهای کاملا احساسی آنت که به دلیل عشق به دنی نسبت به دوست قدیمیش لوسین نامهربان می شه، می دیدم متاثر می شدم. از تم داستان این سریال همیشه خوشم می اومد، هر چی هم بزرگتر شدم بیشتر به واقعی بودنش پی بردم، این که تو در مقطعی به خاطر یه غفلت ناگهانی، گناهی مرتکب بشی و به خاطرش همه، حتی نزدیکترین دوستانت از تو رویگردون بشن، اونایی که دوستشون داری بهت پشت کنن، و تو عذاب وجدان راحتت نگذاره و سعی کنی به هر قیمتی، حتی به قیمت گذشتن از جونت، اشتباه گذشته تو جبران کنی و رضایت اون کسی رو که ازت دل چرکین شده رو بدست بیاری، همه و همه چیزهایی هستن که من در طول زندگی باهاشون برخورد داشتم، تجربه شون کردم و فهمیدم که واقعا وجود دارن و مختص داستانها و کارتونها نیستن.
تو اگه واقعا یکی رو دوست داشته باشی و ببینی که اون شخص به خاطر اشتباهی که تو مرتکب شدی داره رنج می کشه، امکان نداره بتونی بی تفاوت بمونی، حتی اگر اون فرد رو دیگه نبینی عذاب وجدان راحتت نخواهد گذاشت. تا نری و از دل اون فرد در نیاری و اشتباهی که مرتکب شده بودی رو جبران نکنی و مطمئن باش آرامش نخواهی داشت. مجموعه ای از عذاب وجدان به اضافه عشق و علاقه ای که لوسین به دوست صمیمیش داشت باعث می شه اون در یک شب برفی از گردنه عبور کنه، پای پیاده از دهشون تا شهر بره تا دکتری رو که شنیده می تونه پای دنی رو مثل اولش خوب کنه به بالینش بیاره....اینها قهرمان پردازی نیست، هر کی می خوای باش، مطمئن باش تو هم بخاطر کسانی که دوستشون داری و بهشون عشق می ورزی حاضر به قهرمان بازیهایی بزرگتر از این خواهی بود.
خب، برای این که کمی به بحثمون تنوع داده باشیم، در پایان می خوام در مورد دوبله فارسی بچه های آلپ کمی صجبت کنم، این سریال در سال 1362 از کمپانی Nipon Animation خریداری و به فارسی دوبله شد.مدیریت دوبلاژ این سریال اگر اشتباه نکنم بر عهده آقای قهرمانی بود- اسم رو مطمئن نیستم- ، از گویندگان سرشناسی که در این مجموعه حرف زدن می شه به موارد زیر اشاره کرد:
ناهید امیریان در نقش آنت( اگر کسی رو پیدا کردید که بتونه بهتر از ایشون در تقش آنت حرف بزنه حتما بهم خبر بدید!!)
نوشا به امیری به جای لوسین ( تو نسخه فرانسوی اسم این شخصیت جولینه، نمی دونم چون لوس حرف می زده اسمشو تو نسخه فارسی گذاشتن لوسین؟ جالبه که در نسخه فرانسه هم لوس حرف می زنه و صداش با دوبله فارسیش عین سیبی است که از وسط نصف کرده باشن!).
مریم شیر زاد در نقش دنی.( به جای اون پسرک فرشته آسا یه صدای فرشته آسا نیاز بود که خدا رو شکر اون زمان ما خانوم شیرزاد رو داشتیم! هیچ دوست نداشتم صدای دیگری جز صدای قشنگ ایشون رو جای دنی بشنوم!)
مرحوم مهدی آژیر در نقش آقای بارنیل ( خدا رحمتشون کنه، فقط یکی از هنراشون این بود که ده دوازده تا صدا بلد بودن بگن، باورتون می شه صدای شانگ فی در نسخه افسانه سه برادر عروسکی با صدای تنسی تاکسیدو رو یه نفر تولید کرده باشه؟)
سرکار خانم فهیمه راستکار در نقش عمه کلود.( ایشون رو همه می شناسن، من دیگه چیزی نگم بهتره!).
فریبا شاهین مقدم در نقش ژان.(هنوز مونده بود که این گوینده جوان با استعداد به دوران طلایی کاریش در سال 69-70 برسه، وقتی جای چوبین، ایکیو سان و خیلی شخصیتهای مشهور دوست داشتنی دیگه حرف زد!).
و خوب تعدا زیادی گوینده خوب دیگه که چون اسمشون رو به یاد نمی آرم به ناچار نمی تونم اسمی ازشون ببرم...
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر